جدول جو
جدول جو

معنی بعون الله - جستجوی لغت در جدول جو

بعون الله
(چَ دَ)
بیاری خدای تعالی. تخفیفی است از جملۀ بعون اﷲ و حسن توفیقه یا بعون اﷲ و مشیته. بمدد و یاری خداوند. (آنندراج). و رجوع به بعنایهاﷲ شود: گفت بعون اﷲ عزوجل هر مملکتی را که گرفتم رعیتش را نیازردم. (گلستان). و در آن جهان بعون اﷲو مشیته بعد از گذرانیدن عمری خوش در عز دولت و بلوغ غایت و... بزرگترین ثوابی یافته. (تاریخ قم ص 7)
لغت نامه دهخدا
بعون الله
بیاری خداوند (درمورد کارهایی که در آینده باید انجام شود استعمال کنند)، یا بعون الله تعالی. بیاری خدای تعالی. یا بعون الله و حسن توفیقه. بیاری خدای ونیکی تایید او: و ما دین باب حکایت کسانی که بر وجود صانع دلایل گفتند و برهستی وحدانیت او در حقایق سفتندایراد کنیم بعون الله و حسن توفیقه. یا بعون الله وتیسیره. بیاری خدای و آیان کردن وی: اکنون شمتی از محاسن عدل که پادشاهان را ثمین تر حلیتی و نفیس تر موهبتی است یاد کرده شود و در آن هم جانب ایجاز و اختصار را برعایت رسانیده آید بعون الله و تیسیره
فرهنگ لغت هوشیار
بعون الله
((بِ عُ نِ لْ لا))
به یاری خدا
تصویری از بعون الله
تصویر بعون الله
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عین الله
تصویر عین الله
(پسرانه)
چشم خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
(عَ نُلْ لاه)
چشم خدای. حفظ خدای. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
تو شب به روضۀ نبوی زنده داشته
عین اللهت بلطف نظر پاسبان شده.
خاقانی.
دیوان مرا که گنج عرشی است
عین اللّه گنج بان ببینم.
خاقانی.
بینی جمال حضرت عین اللّه آن زمان
کآیینۀ دل تو شود صادق الصفا.
خاقانی.
- علیک عین اﷲ، چشم خدا بر تو باد. در حفظ خدا باشی:
ایا کریم زمانه علیک عین اﷲ
تویی که چشمۀ خورشید را به نور ضوی.
منوچهری.
، (اصطلاح عرفان) انسان کامل. (از فرهنگ علوم عقلی)
لغت نامه دهخدا
به دستوری خدا به پروانه خدا بد ستوری خدای باجازه حق تعالی: واندر خواهم از دوستان دعا کنند بتوفیق یافتن بجواب کردن بصواب باذن الله تعالی عزوجل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعون الله تعالی
تصویر بعون الله تعالی
به یاری خداوند برین
فرهنگ لغت هوشیار